ای یار
که در گریبانت
دو کبوتر توأمان بیتابند
و قلب پاک تو
با لرزش خوش کبوتران
به تنظیم ایقاع و آهنگ جهان برخاسته است
لبانت به طعم خوش صداقت آغشته است
و گرمای مهربان دستت
مرد را مرد میکند
و من
ایستاده ام
و به نیمهی کهکشان مینگرم
که در آنسویش
تو
عشق تقدیر میکنی
و من
کامل میشوم
ای زن زن !
"غاده السمان"
ترجمه: استاد عبدالحسین فرزاد
----------
درباره شاعر:غادة السمان (زادهٔ ۱۹۴۲ در دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیانگذاران شعر نو در ادبیات عرب به شمار میرود.
از این شاعر بیشتر بدانید: ویکی پدیا
خاطرهای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه.
در چشمانم خیره شود اگر کسی
آن را خواهد دید.
غمگینتر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوهزا شنیده است.
میدانم خدایان انسان را
بدل به شیء میکنند، بیآنکه روح را از او بگیرند.
تو نیز بدل به سنگی شدهای در درون من
تا اندوه را جاودانه سازی!
" آنا آخماتووا"
از مجموعه: شامگاه / ترجمه: احمد پوری"
------------
دفتر عشق:
لب باز مگیر یک زمان از لب جام / تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است / این از لب یار خواه و آن از لب جام
"حافظ"
---------------
درباره شاعر:
آنّا آخماتووا (۱۸۸۹-۱۹۶۶) شاعر و نویسنده نامدار اهل روسیه و از بنیانگذاران مکتب شعری آکمهئیسم (اوجگرایی) بود.
از این شاعر بیشتر بدانید: ویکی پدیا
ای شب آرام، ای نور ماه، ای عطر شکوفه ها، امشب به سراغ یار من روید، شاید که او چشمانش را از برای خفتن بر هم نهاده، خواب دلپذیری بیند. کاری کنید که در خواب خوش، مشتاقانه از من یاد کند و سحرگاهان از پی دیدار من، انگشت بر در اتاقم زند. ای عطر شکوفه ها، ای نور ماه، ای شب آرام، مبادا مرا فریب دهید، زیرا صبحگاهان طعم بوسه های او، به من خبر خواهد داد که دیشب به بالینش رفته اید یا نرفته اید.
" از ادبیات ژاپنی، ترجمه ی شجاع الدین شفاء "
----------
دفتر عشق:
چون عهده نمیشود کسی فردا را / حالی خوش کن تو این دل شیدا را
می نوش بماهتاب ای ماه که ماه / بسیار بتابد و نیابد ما را
"خیام"
چه می شد اگر خدا، آن که خورشید را
چون سیب درخشانی در میانهی آسمان جا داد،
آن که رودخانه ها را به رقص در آورد، و کوه ها را بر افراشت،
چه می شد اگر او، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض می کرد
مرا کمتر شیفته
تو را زیبا کمتر
"نزار قبانی"
---------------
دفتر عشق:
گر همچو من افتادهٔ این دام شوی / ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم / با ما منشین اگر نه بدنام شوی
"حافظ"
----------------
درباره شاعر:
نِزار قَبانی (Nizar Qabbani) ،
، 1923-1998 از بزرگترین شاعران و نویسندگان سوریه و جهان عرب بود.
درباره نزار قبانی بیشتر بدانید. ویکی پدیا
به تو سلام می کنم کنار تو می نشینم
و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می شود
اگر فریاد مرغ و سایهی علفم
در خلوت تو این حقیقت را باز می یابم
خسته، خسته، از راهکوره های تردید می آیم
چون آینه یی از تو لبریزم
هیچ چیز مرا تسکین نمی دهد
نه ساقهی بازوهایت
نه چشمه های تنت
بی تو خاموشم ، شهری در شبم
تو طلوع می کنی
من گرمایت را از دور می چشم
و شهر من بیدار می شود
با غلغله ها، تردیدها، تلاشها
و غلغله های مردد تلاشهایش
دیگر هیچ چیز نمی خواهد مرا تسکین دهد
دور از تو من شهری در شبم
ای آفتاب
و غروبت مرا می سوزاند
من به دنبال سحری سرگردان می گردم
تو سخن نمی گویی
من نمی شنوم
تو سکوت می کنی
من فریاد می زنم
با منی، با خود نیستم
و بی تو خود را نمی یابم
دیگر هیچ چیز نمی خواهد
نمی تواند تسکینم بدهد
اگر فریاد مرغ و سایهی علفم
این حقیقت را در خلوت تو باز یافته ام
حقیقت بزرگ است
و من کوچکم
با تو بیگانه ام
فریاد مرغ را بشنو
سایهی علف را با سایه ات بیامیز
مرا با خودت آشنا کن
بیگانهی من
مرا با خودت یکی کن
"احمد شاملو"
-------------
دفتر عشق:
ای در سر زلف تو پریشانیها / واندر لب لعلت شکر افشانیها
گفتی ز فراق ما پشیمان گشتی / ای جان چه پشیمان که پشیمانیها
"مولانا"
-----------------
درباره شاعر:
احمد شاملو شاعر،
نویسنده، پژوهشگر و مترجم
تولد: ۲۱ آذر ۱۳۰۴ – تهران ، وفات: ۲ مرداد ۱۳۷۹ - کرج
درباره احمد شاملو بیشتر بدانید: سایت جس جو
---------------
اولین نوشت: سلام به همه خوبان