به کجا برم شکایت
به که گویم این حکایت
که لبت حیات ما بود و
نداشتی دوامی.
"حافظ"
برگرفته از کانال: باران دل
baran_e_del@
گر به صحرا دیگران
از بهر عشرت میروند
ما به خلوت با تو
ای آرام جان آسودهایم
"سعدی"
برگرفته از کانال: باران دل
baran_e_del@
متن کامل شعر در ادامه مطلب
ما به روی دوستان از بوستان آسودهایم
گر بهار آید وگر باد خزان آسودهایم
سروبالایی که مقصود است اگر حاصل شود
سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسودهایم
گر به صحرا دیگران از بهر عشرت میروند
ما به خلوت با تو ای آرام جان آسودهایم
هر چه در دنیا و عقبی راحت و آسایش است
گر تو با ما خوش درآیی ما از آن آسودهایم
برق نوروزی گر آتش میزند در شاخسار
ور گل افشان میکند در بوستان آسودهایم
باغبان را گو اگر در گلستان آلالهایست
دیگری را ده که ما با دلستان آسودهایم
گر سیاست میکند سلطان و قاضی حاکمند
ور ملامت میکند پیر و جوان آسودهایم
موج اگر کشتی برآرد تا به اوج آفتاب
یا به قعر اندر برد ما بر کران آسودهایم
رنجها بردیم و آسایش نبود اندر جهان
ترک آسایش گرفتیم این زمان آسودهایم
سعدیا سرمایهداران از خلل ترسند و ما
گر بر آید بانگ دزد از کاروان آسودهایم.
"سعدی"
مرا آتش صدا کن
تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صدا ده
تا ببارم بر عطشهایت
خیالی، وعده ای، وهمی،
امیدی،مژده ای،ی ادی!
به هر نامه که خوش داری،
تو بارم ده به دنیایت...
"حسین منزوی"
متن کامل شعر در ادامه مطلب
هرگز مجالی نبود که لیلایی کنم
هرگز مجالی نبود
به من نگو بالا بلند
دستم به پنجره رو به احتضار
خانه خودم هم نمی رسد
قوز کرده خودم را قدم می زنم
قوز کرده خودم را می رسانم دوباره به آن پاییز
آن چه دست های تو با من کرد
تبر با گیاه آویخته از خودش نکرد
این لکه های بدخیم
از عوارض دارویی بوسه های تو نیست ؟
لیلا منم آیا ؟
که با موهای عرق کرده از وحشت فشار قبر
دروازه های دوزخ را به روی تو بسته ام
و کهیر پوست سرم
سند آزاد سازی اراضی موعود توست
مرا هر چه می خواهی صدا بزن
جز به نام خودم
من چه نسبت خونی دور یا نزدیکی
می توانم با خودم داشته باشم؟
من که مهره های شکسته کمرم
تسبیح استخوانی ذکر توبه های توست .
"فرنگیس شنتیا"
عزیز من، عزیز من
عزیزترین من
که چشم هایت
چون غنیمت کمیاب کندوهای کوهستان است
که لب هایت
تنها گل روییده در گرمسیر من است
که دندان هایت
آخرین ذخائر جنگی این کشاکش تن به تن هستند
درهای این معبد معرفت را به روی من نبند
ذهن علیل عشق
از فردایی که در چشم های تو می لرزد
چیز زیادی نمی داند.
"فرنگیس شنتیا"
(از مجموعه در دست چاپ)
در شب گیسوان تو
مست به خواب می روم
مست به خواب
این رهِ پر خم و تاب می روم
بوی تو می کشد مرا
سوی تو می کشد مرا
ای که تو سوی خویش و من
سوی سراب می روم
هر شب از آرزوی تو
در تب ماه روی تو
در خم و تاب موی تو
مست و خراب می روم
ای که نگاه می کنی
بر من و آه می کشم
ای که چو شمع از آتشی
عشق تو آب می روم
ماه من آفتاب من
باده ی من شراب من
خانه ی روی آب من
همچو حباب می روم
"پرواز همای"
--------------------------------------------------------
+ دانلود آهنگ همای با نام "در شب گیسوان تو"