کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

سخنی زیبا از آندره ژید

کارهایی هست که دیگران هم می توانند انجام دهند،
آن را انجام نده.
حرفهایی هست که دیگران هم می توانند بزنند،
آن را بیان نکن.
و چیزهایی هست که دیگران هم می توانند بنویسند،

آن را ننویس!

کاری را بکن که فقط تو می توانی انجامش بدهی.

"آندره ژید"

مائده های زمینی - 3

گهگاه به جست و جوی پاره ای از یادبودهای گذشته بر می خیزم تا شاید سرانجام سرگذشتی برای خویش بپردازم، اما خود را در آن میان بازنمی‌شناسم و زندگی ام از چهارچوب آن فراتر می رود. آنگاه چنین می پندارم که در لحظه ای هماره نوپا زندگی می کنم.  آنچه "در خود فرو رفتن" نام دارد، برای من اجباری تحمل ناپذیراست؛ دیگر مفهوم واژه ی تنهایی را در نمی یابم. با خویشتن خویش تنها بودن، یعنی دیگر کسی نبودن؛ و من پر از دیگرانم...

زیباترین خاطرات به چشمم جز خرده ریزی به جا مانده از خوشبختی نیست. کوچکترین قطره آب، حتی اگر دانه اشکی باشد، همین که دستم را تر کند، در نظرم به واقعیتی گرانبها بدل می گردد...

آه ناتانائیل! شادی ِ خود را آنگاه که جانت به رویش لبخند می زند، سیراب گردان و هوس عاشقانه ات را آنگاه که لبانت هنوز برای بوسیدن زیباست، و فشار آغوش شادمانه ات.

...

"آندره ژید"


برگرفته از کتاب: مائده های زمینی


منبع: وبلاگ "کتابخانه ی من"

مائده های زمینی 2

ناتانائیل با تو از انتظار سخن خواهم گفت.

من دشت را به هنگام تابستان دیده ام که انتظار می کشید،

انتظار اندکی باران...

ناتانائیل، ای کاش هیچ انتظاری در وجودت

حتی رنگ هوس هم به خود نگیرد.

بلکه تنها آمادگی برای پذیرش باشد.

منتظر هر آنچه به سویت می آید باش

و جز آنچه به سویت می آید را آرزو مکن.

جز آنچه داری آرزو مکن.

بدان که در لحظه لحظه می توانی خدا را به تمامی در درون خود داشته باشی.

کاش آرزویت از سر عشق باشد و تصاحب عاشقانه.

زیرا آرزوی ناکارآمد به چه کار می آید؟

عجبا! ناتانائیل، تو خدا را در تملک داری و خود از آن بی خبر بوده‌ای!

تملک خدا یعنی دیدن او ، اما کسی به او نمی نگرد...

ندیده‌ای، چون او را در پیش خود به گونه‌ای دیگر مجسم می کردی!

ناتانائیل تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود.

در انتظار خدا بودن، ناتانائیل، یعنی در نیافتن اینکه او را هم اکنون در وجود خود داری.

تمایزی میان خدا و خوشبختی قائل مشو

و همه خوشبختی خود را در همین دم قرار ده...

در کوتاه ترین لحظه های زندگی،

توانسته ام هر آنچه را دارم در وجود خود حس کنم.

من همواره تمام دارایی های زندگی ام را در اختیار داشته ام.

به شامگاه چنان بنگر که گویی روز بایستی در آن بمیرد.

و به بامداد زیبا چنان بنگر که گویی همه چیز از نو زاده می شود.

نگرش تو باید در هر لحظه نو شود.

خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید..!

سر چشمه ی تمام دردسرهای تو، ای ناتانائیل، گوناگونی چیزهایی است که داری.

حتی نمی دانی از میان آن ها کدام را بیشتر دوست داری

و این را در نمی یابی که یگانه دارایی آدمی زندگی است...

مرگ چیزی نیست جز رخصتی برای زندگی های دیگر.

برای اینکه همه چیز پیوسته نو شود...

ناتانائیل، باید همه ی کتابها را در درون خود بسوزانی.

 

"آندره ژید"

برگرفته از کتاب: مائده های زمینی

--------------------------------------------------------------


+ دانلود کتاب «مائده های زمینی» آندره ژید

عاشقانه ای از آندره ژید

دلبستگی نه ناتانائیل، عشق.

باید دست به عمل زد. بی داوری درباره خوب و بد آن. باید دوست داشت و از خیر و شر آن دغدغه ای به خود راه نداد. ناتانائیل ... من به تو شور و شوق خواهم آموخت.

ناتانائیل، دوست دارم به تو مسرتی ببخشم که تاکنون کسی دیگر به تو نبخشیده باشد. در حالی که خود مالک این مسرتم، نمی دانم آن را چگونه به تو بدهم. دلم می خواهد با صمیمیتی خطابت کنم که تاکنون کس دیگری نکرده باشد. دلم می خواهد شب هنگام، آن زمان که کتابهای بسیاری را پیاپی باز می کنی و می بندی و در هر یک از آنها چیزی بیش از آنچه تاکنون بر تو آشکار کرده است می جویی، در لحظه ای از راه برسم که هنوز در انتظاری. در لحظه ای که شور و شوقت اندک اندک از اینکه تکیه گاهی ندارد به اندوه تبدیل می شود.

من تنها برای تو می نویسم... تنها به خاطر این لحظه هاست که برایت می نویسم و زندگی ما در برابرمان، همچون جامی پر از آب سرد و گواراست. جامی مرطوب که بیماری تبدار آن را به دست می گیرد.

 

"آندره ژید"

برگرفته از کتاب: مائده های زمینی

--------------------------------------------------------------


+ دانلود کتاب «مائده های زمینی» آندره ژید

-------------------------------------------------------------

 


درباره شاعر:

آندره ژید، (۱۹۵۱-۱۸۶۹) نویسنده نامدار فرانسه.

آندره ژید نویسنده نامدار فرانسوی که مدت نیم قرن حضوری نمایان در عرصه ادب فرانسه داشته ، تأثیر شگفت آور نوشته هایش در سال های پس از جنگ جهانی اول بر اکثر مخاطبان و به ویژه نسل جوان انکار ناپذیر است.
مائده های زمینی ‌که در 1897 منتشر شد، بدون شک مشهورترین اثر این نویسنده فرانسوی است.

ژید معتقد بود که مهم ترین اصل برای هر کسی آن است که به رغم همه ابهامات و چند گانگی هایی که در درون خود سراغ دارد، با خویشتن خویش صادق باشد. سرتاسر مائده های زمینی گواه این مدعاست. او هرگز در پی آن نبود که مریدان و پیروانی برای خود گرد آورد و به صراحت گفته است: «کتابم را به دور افکن... گمان مبر که کسی دیگر بر حقیقت تو دست یابد...» به خود بگو که این تنها یکی از هزاران نگرش ممکن در رویارویی با زندگی است. نگرش خود را بجوی.

در سراسر کتاب، سخن از عشق می رود. شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظه لحظه آن، همه جا رخ می نماید.

ناتانائیل نامی ست که در سراسر کتاب ،ژید با او از هستی و لذت هایش ، از خدا و نعمت هایش سخن می گوید.  ناتانائیل مخاطب ژید است. این مخاطب می تواند هر کسی باشد. من و شما.

آندره ژید در سال 1947 جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد و در سال 1951 چشم از جهان فرو بست.

منبع:

http://motaleateman.persianblog.ir/post/84