1)
نبودن هایت آنقدر زیاد شده
که دلتنگی هایم در دلم جا نمی شود
از چشم هایم چکه می کند
روی کا غذهای کاهی احساسم ...
اینجا برای مردن بهانه زیاد است
اگر زنده ام فقط به خاطر توست…
2)
آسمان که چشم های تو باشد
پرنده شدن
عاشقانه ترین آرزوی دنیاست
و پرواز
سبزترین حس دست هایم برای
نوشتن اردیبهشتی ترین شعر سال...
3)
واژه هایی که از تو می گویند
عطر غریب ارکیده دارند
این روزها
اگرچه کوتاه شدند شعر هایم
اما
نقطه چین ادامه داری ست
فریاد بلند سکوتی خیس
در حنجره ی خسته ی دردهایم ...
"دنیا غلامی"
وبلاگ شاعر:
http://www.bloodorange94.blogfa.com
در بیداری خواب دیدم
آمده ای
می خندی
مهربانی ات نور می پاشد
به دل تاریک و خسته ی من ...
تو را که آسمان
استعاره ای از پشت پلک های توست
چه نیازی ست
به کبوتر بال و پر شکسته ای چون من ...
"دنیا غلامی"
کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود
نمی دانست امروز با دیدنش
زنی درخیابان ایستاده می میرد و
قتلی غیر عمد می کند.
□
دارم سقوط می کنم
به دیدنم بیا
قلعه ی دلتنگی هایم
را فتح کن
نجاتم بده ...
□
لب هایت که باز می شوندای تعبیر قشنگ تمام رویاها..
"دنیا غلامی"
http://www.bloodorange94.blogfa.com/
وبلاگ پرتقال خونی
می دانی
سهم من از زندگی
همیشه واژه های خط خورده است ... وبلاگ پرتقال خونی