کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

نور روشنایی

بزن مطرب هوایی کن، هوایی

برون کن از سرم فکر جدایی

 

من از افلاکیانم یاری‌ام ده

بگردان تا شوم من هم سمایی

 

بزن مطرب به آهنگ دل ما

بده ما را نشان آشنایی

 

بزن مطرب گذر ده زین بیابان

دگر راهی نمانده بر رهایی

 

بزن مطرب برقصان تا برقصم

به ساز و چنگ و تار دلربایی

 

بزن مطرب هوایی دیگرم ده

نگردد بارِ دیگر، دل هوایی

 

از این ترسم که دل آواره گردد

بگوشش نارسد از تو صدایی

 

دل تاریک ما را ره نشان ده

رسد ز آن ره به نور روشنایی

 

"رضا بهرامی" (صدف)



+ دست خط شاعر در ادامه مطلب

 

ادامه مطلب ...

ساقی

ساقیا دیوانه ام کن با می و جام و سبو

لب به لب کن کاسه ام را، زین سبب چیزی مگو

 

خواهم این دیوانگی، ما را ز حدش بگذرد

گر میسر نیست، بگذر از من و زین گفتگو

 

از بدِ اوضاعِ عالم جان به لب آمد مرا

چاره کن گر می توانی باده ام ده با سبو

 

درد بی درمان دل هر لحظه افزون می شود

بهر درمانش طبیبی حاذق و جانانه کو

 

بیند هر کس، می دهد ما را نشان دیگری

ترسم از اینکه نماند از برایم آبرو

 

راه اگر گم کرده ام، راهی نشانم ده، ببر

خواهم آمد از پی تو هر کجا من کو به کو

 

خواهشی دارم، دریغ از من مکن پیمانه را

مست مستم کن، اگر خواهی بمان، خواهی برو

 

"رضا بهرامی" (صدف)

93/02/03


+ دست خط شاعر در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

حوض کوثر

بیا ساقی که من می سوزم از غم

شرابی ده مرا زان کوزه کم کم

 

لبالب کن ز می پیمانه ام را

بنوشم ساقیا من هم دمادم

 

بشوید روحِ غم بگرفته ام را

نیابد ره به جسم و جانِ من غم

 

چنان مستم کند دیگر ندانم

گدا هستم یا که پادشاهی در عالم

 

ببارد از بصیرم گوهر ناب

نشیند بر رخ زردم چو شبنم

 

مرا بنشان کنار حوض کوثر

نباشد حاجتم دیگر به زمزم

 

دگر ما را امیدی بین جهان نیست

که قامت شد مرا از چرخ او خم

 

صدف از قطره ای پربار گردد

کجا، کی بار گیرد او بی تر و نم

 

"رضا بهرامی" (صدف)

92/12/18


+ دست خط شاعر در ادامه مطلب

 

ادامه مطلب ...