کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

سه شعر کوتاه از سیدعلی میر افضلی

 1)

 آن چنان که برگ ها به نور زنده اند و

ماهیان به آب؛

زندگی من به عشق

عشق من به تو !

 

2)

مثل یک جریان موسیقی

مثل یک باران پاییزی

ناگهانی بودنت عشق است!

 

3)

اعتمادی به واژه اصلاً نیست

واژه گاهی دچار تردید است

واژه گاهی کلید، گاهی قفل

واژه گاهی شدید، گاهی کـُـند

...

واژه، می‌آید و نمی‌دانی

که ازین واژه‌ها چه می‌خواهی.

من به احساس ناب محتاجم

با نگاهت بیا تکلم کن.

 

"سیدعلی میر افضلی"

 

برگرفته از وبلاگ شاعر:

http://amiralavi.persianblog.ir/

دست های تو ...

پاییز را
به هیچ می‌انگارد
دستی که دست‌های ترا دارد.

"سیدعلی میرافضلی"

------------------------------------------------------


 

دفتر عشق:

دیوار که باشی

عاشق کسی می شوی

که یادش نیست

کی، کجا..

به تو "تکیه" داده است!

"ناشناس"


تسبیح می سازم

تسبیح می سازم

از اسم زیبایت

هر صبح

نام تو را صدبار می بوسم...

 

"سیدعلی میرافضلی"

------------------------------------------------------------

 

دفتر عشق:

چقدر سخته
دلتنگ صدایی باشی

که قول دادی

هیچ وقت مزاحمش نشی...!

"ناشناس"


برایم کتابی بخوان

برایم کتابی بخوان
کتابی که هر واژه‌اش عطر مخصوص دارد
و هر صفحه‌اش ابتدای بهار است
و هر فصل آن، شاخه‌ای از رسیدن.
کتابی که بوسیدنت را
به باران بدل می‌کند
و خندیدنت را
به دریای آرام ..
برایم کتابی بخوان با سرانگشت‌هایت...

 

"سیدعلی میرافضلی"

خسته‌ام...

خسته‌ام

شبیه آن مسافری که

از هزار فرسخ سیاه آمده‌ست و

بازوان هیچ کس برای در بغل گرفتنش گشوده نیست.

خسته‌ام

شبیه قفل کهنه‌ای که

سال‌های سال بی کلید مانده‌ است.

خسته‌ام

شبیه نامۀ بدون مقصدی که

باد کرده روی دست پست‌چی.

خسته‌ام

شبیه پلّه‌های بی سر و تهی که...

خشک و خالیی که...

غم گرفته‌ای که...

چند پلّه خسته‌تر هنوز...

 

"سیدعلی میر افضلی"

عشق اگرچه حرف ربط نیست

عشق اگرچه حرف ربط نیست

ربط می‌دهد مرا به تو

شوق را به جان

رنج را به روح

همچنان که باد

خاک را به دشت

ابر را به کوه.

 

"سیدعلی میرافضلی" 

همین باران آهسته

همین بارانِ آهسته
همین نجوایِ گنجشکان
همین عطری که می‌آید؛
نگاه توست.

"
سیدعلی میرافضلی"

عدالت لبان تو

مثل پنج‌شنبه‌ها

خسته‌ی جهان بی عدالتم...

مثل جمعه‌ها

تشنه‌ی عدالت لبان تو.

 

"سیدعلی میرافضلی"

 -------------------------------------------------------------------

درباره شاعر:

سید علی میرافضلی (زادهٔ ۱۳۴۸ خورشیدی در رفسنجان) شاعر، پژوهشگر ادبیات و طنزنویس است که در سال ۱۳۴۸، در رفسنجان بدنیا آمد. وی دانش آموخته رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است (۱۳۷۳ ش) و از شاعران برجسته شعر کوتاه به شمار می رود. میرافضلی پدیدآورنده شانزده کتاب و یکصد مقاله ادبی است که بیشترین پژوهش هایش را در زمینه رباعی و شعر کوتاه انجام داده و در حوزه تصحیح دیوان شاعران قدیمی نیز فعالیت داشته است.

از جمله آثار چاپ شده:

* تقویم برگ‌های خزان، مجموعه شعر، تهران، نشر زلال، ۱۳۷۳

* آهسته خوانی، مجموعه شعرهای کوتاه، کرمان، نشر نون، ۱۳۹۱