کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

صدای تو - منوچهر آتشی

صدای تو
از سایه سوی نیستان می آید
و گل می دهد در هیاهوی باران

صدایت
یکی نرگس نوشکفته است
که از پشت رگبار می ایستد روبروی نگاهم
و عطری هوسناک بالا می آید در آهم

تو می گویی و لاله می روید از سنگ
تو می گویی و غنچه می جوشد از چوب
تو می گویی و تازه می روید از خشک
تو می گویی و زنده می خیزد از مرگ

صدای تو از سایه سار نیستان می آید
و گل می دهد از گل زخمی بعد رگبار
و در آب می ایستد روبروی نگاهم
صدای تو می بارد و زنده ام من


"منوچهر آتشی"

ترانه دیدار

با تو بودن خوبست

و کلام تو

مثل بوی گل، در تاریکی است

مثل بوی گل در تاریکی، وسوسه‌انگیز است.

 

بوی پیراهن تو

مثل بوی دریا، نمناک است

مثل باد خنک تابستان

مثل تاریکی، خواب‌انگیز است.

 

گفتگو با تو

مثل گرمای بخاری و نفس‌های بلند آتش

می‌برد چشم خیالم را

تا بیابان‌های دورترین خاطره‌ها

که در آن گنجشکان بر سنبل گندم‌ها

اهتزازی دارند

که در آن گل‌ها با اخترها رازی دارند...

 

"منوچهر آتشی"

-------------------------------------------------------------

 

متن کامل شعر:

 

با تو بودن خوبست

و کلام تو
مثل بوی گل، در تاریکی است
مثل بوی گل در تاریکی

وسوسه انگیز است

بوی پیراهن تو
مثل بوی دریا، نمناک است
مثل باد خنک تابستان
مثل تاریکی، خواب انگیز است

گفتگو با تو
مثل گرمای بخاری و نفس های بلند آتش
می برد چشم خیالم را
تا بیابان های دورترین خاطره ها
که در آن گنجشکان بر سنبل گندم ها
اهتزازی دارند
که در آن گل ها با اختر ها رازی دارند

نوشخند تو
می برد گرگ نگاهم را
تا چراگاه چالاک ترین آهو ها
می برد آرزوی دستم را
تا نهان مانده ترین گوشه اندام تو
این پهنه ی پاک زیبا

مثل دریایی تو
اندوه انگیز و غرور آهنگ
مثل دریای بزرگ بوشهر
که پر از زورق آزاد پریشانگرد است
مثل زورق پر از مرد است
مثل ساحل که پر از آواز ست
مثل دشتستان
که بزرگ و بازست

تو ظریفی
مثل گلدوزی یک دختر عاشق
که دل انگیز ترین گلها را
روی روبالشی عاشق خود می دوزد

با تو بودن خوبست
تو چراغی، من شب
که به نور تو، کتاب تن تو
و کتاب دل خود را، که خطوط تن تست
خوش خوشک می خواند

تو درختی، من آب
من کنار تو، آواز بهاران را
می خندم و می خوانم
می گریم و می خوانم

با تو بودن خوبست
تو قشنگی
مثل تو، مثل خودت
مثل وقتی که سخن می گویی
مثل هر وقت که برمی گردی از کوچه به خانه
مثل تصویر درختی در آب
روی کاشانه، در چشمان منتظرم می رویی.

"منوچهر آتشی"


سلام به پوست سبزه ی تو

سلام 
به پوست سبز آب

به پوست سبزه ی تو 
که زیر پوست سفید روز، می گردد 
به دست تو ، که از میان آن همه سبزی 
مانند ساقه ی تر در می آید 
و ساقه ی گل سرخی در شعر می گذارد 
بالای شعر خسته ی من، نازنین 
غمگین منشین 
در زیر این کتیبه ی فرسوده 
من خفته ام 
محتاج دست سبز تو 
محتاج سبزه ی روح تو 
بنشین 
دامن کنار دماغم بگستر 
طنین خنده بیفکن در سنگ 
طنین خنده بیفکن در واژه 
بخوان، بخوان چنان کند

که خون سبز رقص فواره از سنگ استخوان 
سلام
به پوست سبزه ی تو 
که زیر پوست قهوه ای پاییز 
مانند آب می وزد 
از هفت بند نی استخوان من 
به هفت حلقه ی گیسوی تو 
سلام 

"منوچهر آتشی"

نام تو آبی بود

چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود
که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده سرگردان کرد
هر زن اگر دریاچه ای بوده یا نگینی آبی در انگشتر
حساب کنید من به گرداب چند دریاچه ی مرده
یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام
نام مرا نام تو دیوانه کرد
و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق
چخماقی بود از جنس آتش های کیهان
که به ژرفاهای گم دریای فارس
خیس خورده و مرجانی شده بود
جنس من آبی نبود نام تو آبی بود


"منوچهر آتشی"

 

برگرفته از وبلاگ:

http://negahivayadi.blogfa.com/

نامت...

نامت

گل‌واژه ای به سپیدای ماهتاب و سپیده است

با عطر باغ اطلسی

و دشت های گرم شب بوهای دشتستان

نامت گل هزار بهار نیامده است

نامت تمام شب هایم

و گستره ی خمیده ی رویاهایم را

پُر می کند

و در دهانم

مانند ماه در حوض، مد می شود

نامت در چشمانم

چون لاله، سرخ

چون نسترن سپید

و مثل سرو سبز می ایستد

نامت مژگانم را در می گیرد

نامت در جانم

گر می گیرد

 

"منوچهر آتشی"

دیداری در فلق

تو مثل لاله ی پیش از طلوع دامنه ها 
که سر به صخره گذارد
غریبی و پاکی
ترا ز وحشت توفان به سینه می فشردم
عجب سعادت غمناکی

...

"منوچهر آتشی"

(شعر کامل در ادامه مطلب)

-----------------------------------------------------------

درباره شاعر: 

منوچهر آتشی (۲ مهر، ۱۳۱۰، دهرود شهرستان دشتستان استان بوشهر - ۲۹ آبان، ۱۳۸۴، تهران) شاعر و مترجم معاصر.

ادامه مطلب ...