مجموعه: می میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم / شعر 47
تو اینجا نیستی
و گم شده ای
اما هنوز لبخندت اینجاست و
روی صندلی روبرویم نشسته است
تو اینجا نیستی
اما بعد از تو
رنگ گیسوانت
تن صدایت و
بوی تن ات را
برای تنهایی و اتاقم جا گذاشته ای
تو این جا نیستی
اما آنکه
در این خانه و
روی پاشنه ی در و
در بستر و
در خواب با من است
مرا
صورت عشق تو
تنها نمی گذارد
"شیرکو بی کس"
مترجم: مختار شکری پور
از کتاب: تو اینجا نیستی اما / انتشارات نگاه
شیرکو بی کس - شاعر کردستان عر اق
چرا
مرا به خود وانهاده ای؟
زخم
دارم عمیق
درد
دارم بزرگ
حرف
دارم زیاد
مگر
می شود تو باشی و عشق
چنین
رنگ پریده و غمگین
زیر
پیراهن من قوز کرده باشد؟
"فرنگیس شنتیا"