برو ای تُرک* که تَرک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیارو من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سرو همسر کردم
زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی
که من از خار و خس بادیه بستر کردم
در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ی ناکامی خود سر کردم
در غمت داغ پدردیدم وچون در یتیم
اشکریزان هوس دامن مادر کردم
اشک ازآویزه ی گوش تو حکایت می کرد
پند ازاین گوش پذیرفتم ازآن درکردم
پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش ز فریادو فغان کر کردم
ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
دیده را حلقه صفت دوخته بر در کردم
شهریارا به جفا کرد چو خاکم پامال
آنکه من خاک رهش را به سر افسر کردم
"استاد محمدحسین شهریار"
* آقای چاوشی این مصرع را
به این شکل تغییر داده اند:
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم.
منظور از تُرک در اینجا معشوق زیبا روی است.
----------------------------------------------------------------
پیشنهاد موسیقی:
دانلود آهنگ "ستمگر" با صدای محسن چاوشی از آلبوم "من خود آن سیزدهم"، سال انتشار: اسفند 1391
ترانه این آهنگ زیبا ترکیبی است از همین دو شعر استاد شهریار که امروز گذاشتم. (لینک شعر اول)برای آنها که اطلاع نداشتند عرض کنم که آلبوم "من خود آن سیزدهم" یکی از کارهای متفاوت و بنظرم ارزشمند و زیبای محسن چاوشی بود که در آن از اشعار شاعران نامی و کلاسیک پارسی استفاده شده است: مولانا، وحشی بافقی، شهریار، باباطاهر
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقبِ سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
می روم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده ی کوته نظران
دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران
گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
"استاد محمدحسین شهریار"
---------------------------------------------------------------------
مختصری از زندگی نامه استاد شهریار:
سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵- درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبانهای ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است. وی در تبریز بهدنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری کردهاند.
مهمترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کردهاست. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است.
شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی - مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشتهاست. از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد.
شهریار نسبت به علی بن ابیطالب
ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به
حافظ داشتهاست.
شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود.
پی نوشت:
1- در اینکه استاد شهریار شاعر توانمندی بوده و اشعار ارزشمندی سروده شکی نیست. اما برای اینکه یک نفر در این کشور از بقیه متمایز شده (خصوصا از مشاهیر معاصر) و به افتخار وی مناسبتی در تقویم فارسی نامگذاری و ثبت شود، آن دو عنوان بالا که بولد شده، خیلی مهمممممم است.
2- سالروز درگذشت استاد شهریار و «روز شعر و ادب فارسی» تسلیت و تهنیت باد.