"دوستت دارم" را
در دستانم میچرخانم
از این دست به آن دست.
پس چرا
هر وقت میخواهم
به دستت بدهم نیستی؟
چرا اینجا نیستی
تا "دوستت دارم" را
از جنس خاک کنم،
از جنس تنم،
و با بوسه بپوشانمش بر تنت؟
بگذار "دوستت دارم" را
از جنس نگاه کنم
از جنس چشمانم
و تا صبح به نفسهای تو بدوزم.
"عباس معروفی"
زیبا
آقای نیما من عادت داشتم هرروز یه شعر تازه تو وبتون بخونم الان 2روز آپ نکردین
امروز آپ نکردین
سلام دوست
با غزلی بروزم و منتظر نگاه ارزشمند شما
یاعلی[گل]
درود
زیبا بود مثل همیشه
سپاس
با سلام
شعراتون جالبه ادامه بدین
موفق باشین.
من از رعد و برق نمی ترسم
اما میان بازوان تو امنیتی هست
که ترس را زیبا می کند.
لیلا کردبچه / کلاغمرگی
زمـــانــی فــرا مــی رســد کــه بــایــد رفــت...
حــتــی
اگـــر جــای مــشــخــص و مــطــمـئــنــی در انــتـظــارت نــبــاشــد!
"تنسی ویلیامز"