امروز پنجشنبه است
باید شمعِ نامَت را روشن کنم
تا چلچراغی از سقف آسمان برویَد.
امروز پنجشنبه است
باید گیسوانِ خاک را شانه کنم
تا در سرخیِ دامنَم
خاکستر و استخوان پُر شود.
امروز پنجشنبه است
باید رؤیاهام را بفروشم
تا برایت سرپناه بسازم.
آه که امروز چهقدر کار دارم!
"رضا
کاظمی"
از مجموعه: پابرهنه تا ماه
سلام
ممنون ازینکه عاشقانه ها رو تو وبلاگتون به نمایش میزارین
وقتی میای اینجا خیلی لذت میبرم و همیشه میام اینجا
بازم ممنونم از لطفتون
بازم میگم خیلی عالیه .