برای
دیدن پنهان
و رسیدن به
آسمان آبی عشق
روزها ، ماهها و سال
ها دویدم
زمستان را به
دست بهار سپردم
و تابستان را در دست رنگین کمان خزان رها کردم
اما لحظه ی
دیدار کجاست؟
از نسیم
پاییز شنیده ام
آنگاه که
هرگز پاییز فرا نرسد
و خورشید هرگز غروب نکند
تو را خواهم
دید
از آسمان
شنیده ام
که اگر روزی هرگز تاریک نشود
و ماه و مهر
دست در دست هم
در دلش جای گرفته باشند
تو را خواهم
دید
و از باران
شنیده ام
آنگاه که هرگز لبی تشنه نماند
تو می آیی
و تو خواهی
آمد
آنگاه که تنها به عشق دیدارت نفسهایم فرو رود
و قلبم با
یادت بتپد
تو را خواهم دید
"ناشناس"
kheli webet khobe.manam link kon nima jan