کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

ای کاش درختی باشم

ای کاش درختی باشم

تا همه تنهایان

از من پنجره ای کنند

و تماشا کنند در من

 کاهش دلتنگی شان را


اگر اینگونه بود

پس دلم را

به سمت دست نخورده ترین قسمت آسمان می بردم

تا معبر

بکر ترین عطرها باشم

که تاکنون

هیچ مشامی

نبوییده باشد

و قاب تصویر های متحرک

ازخیال سبز

در باغ آسمان

که قوی ترین چشم ها آن را

رصد نمی توان کرد


ای کاش درختی باشم

تا از من در یچه ای بسازند

و از آن خورشید را بنگرند

که حرارت و بزرگی را

ازپیشانی مردی وام گرفت

که خانه ای داشت

کوچک تر از دو گام که برداری

ای کاش مرا تا خداوسعت دهند

تا نشان دهم

انسان یعنی

چهل سال آیینه وار زیستن


من تصویر هایی دارم

از سکوت

که در بیابانش

واژه ها لالند

و کلمه ها کوچک

بروز سکوت

در جنگل کلمه

چگونه آیا ؟

ای کاش پنجره ای باشم !

 

از: زنده یاد سلمان هراتی

 

برگرفته از کتاب: دری به خانه ی خورشید

-------------------------------------------------------------------------



زندگی نامه سلمان هراتی:

سلمان هراتی (۱ فروردین ۱۳۳۸ - ۹ آبان ۱۳۶۵) با نام اصلی "سلمان قنبر هراتی" شاعر معاصر ایرانی است. وی به علت شعرهای انتقادی اجتماعی شهره ‌است. در اوّل فروردین سال ۱۳۳۸ در روستای مرزدشت تنکابن مازندران در خانواده‌ای مذهبی متولد شد.

تخلص او در اشعارش «آذرباد» بود و در شعرهایش می‌توانیم تاثیر از سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را نگاه کنیم او حتی یکی از شعرهایش را تقدیم به سهراب سپهری کرده بود. دوستی او با سیدحسن حسینی و قیصر امین‌پور زبانزد است.

او در نهم آبان ۱۳۶۵ هنگام عزیمت به لنگرود در یک سانحهٔ رانندگی، درگذشت. در غرب تهران میدانی به نام این شاعر فقید نامیده شده است.


وبلاگ شاعر:

http://salman-harati.blogfa.com/

نظرات 3 + ارسال نظر
نرمین دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:36 ب.ظ

آقای نیما اگه وقت داشتم رو همه نوشته هاتون سپاس میذاشتم
تشکر

زنده باشید خانم نرمین

ناز و نیاز دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:45 ب.ظ http://nazoniaz92.blogfa.com/

وقتی تو رفتی دلم گرفت،
آخر با تو عاشق بودم
و با تو می شد تا پیشواز صنوبرها رفت
و پرستوها را تا دیاری دور بدرقه کرد،

وقتی رفتی دلم شکست،
آخر با تو می شد تا آن سوی پرچین دل ها کوچید
و عشق را زیباتر دید.

وقتی که رفتی دلم گریست،
آخر با تو می توانستم دلتنگی هایم را به ضریح چشمانت بسپارم
و تبسم ستاره ها را در برق نگاهت ببینم.

وقتی تو بودی دلم چه آرامش غریبی داشت
و اینک بی تو دلم در جستجوی کوچه ایست که به باغ بپیوندد،
بگو ای مسافر من !

برای دیدنت از کدامین کوچه بیایم ؟!



" انوش خلیلی "

roya دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:33 ب.ظ http://dokhtareroyaei.blogfa.com

هـــر روز...

می گــذرم....


و دســـت تکـان مـی دهــم....


بـرای اتــفــاق های خـوبـی کـه.....


نیفتـاِده از کنار مــن گــذشـتنــد.....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد