چیزهایی
هستند که میتوانند مرا له کنند
مثل صورتهای بیروح
مثل پاکتها
مثل کلوچهها
مثل زنهای اجیر شده
مثل کشورهایی که ادعای عدالت میکنند
مثل آخرین بوسه و اولین بوسه،
مثل دستهایی که زمانی عاشق تو بودند
و تو اینها را میدانی،
لطفا با من گریه کن...
"چارلز بوکوفسکی"
از خودته این شعر؟ خوشم اومد ازش.
از چارلز بوکوفسکی!
راه..خلاصه می شود
طلوع..تو..غروب...
چه بارانی باشد که بپوشاند...
چه بارانی باشد که بپوشانی...
کیکاووس یاکیده
وبلاگ خوبی دارید لطفا به وبلاگ من هم بیا اید در ضمن نظر فراموش نشود
دوست دارم که یک شبه شصت سال را سپری کنم،
بــعد بیایـم و با عَصـایی در دســت،
کنارِ خیابانی شلوغ منتظرت شوم،
تا تو بیایی و مرا نشناسی،
ولی دستم را بگیری
و از ازدحام خیابان عبـورم دهی...!
یغما گلرویی
کاش آبی بودی
به رنگ آسمان،
آنوقت میتوانستم یک عمر
سر به هوایت باشم ...
...
امیر آقایی