هنوز
صدای جیرینگ جیرینگ النگوهایت
از حافظه ی کوچه
پاک نشده بود و خاک کوچه
دامن چیندارت را نگرفته بود
که چرخان چرخان
پرت شدی توی خاطره ها..
عمو، فقط زنجیر مرا بافت
و معلوم نشد
تو را
پشت کدام کوه انداخت
که هیچ فریادی از من
پژواکت را به گوشم نمی رساند
اما من
خسته نمی شوم..
اگر تمام زنجیرها را هم
به پایم ببندند
نامت را فریاد می زنم...
"محسن حسینخانی"
از مجموعه در دست چاپ: زمین گرفتگی
عموفقط ...
عاااااااااالی
وبلاگ عالی دارید....خسته نباشی...
سرتون گرم و دلتون خوش.
سلام. شاد و سر ذوق باشید. عالی سروده ایست سروده تان.
مانا و سرفراز باشید به امید حق.....
برقرار باشید دوست من
عالی بود . خوشم اومد. مرسی
بسیار زیبا
عالی
ماه
ممنون از این انتخاب زیبا