کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

نیلوفر

از مرز خوابم می گذشتم،
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه فرو افتاده بود.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟

در پس درهای شیشه ای رویاها،
در مرداب بی ته آیینه ها،
هر جا که من گوشه ای از خودم را مرده بودم
یک نیلوفر روییده بود.
گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت
و من در صدای شکفتن او
لحظه لحظه خودم را می مردم.

بام ایوان فرو می ریزد
و ساقه نیلوفر برگرد همه ستون ها می پیچد.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟

نیلوفر رویید،
ساقه اش از ته خواب شفافم سر کشید.
من به رویا بودم،
سیلاب بیداری رسید.
چشمانم را در ویرانه خوابم گشودم:
نیلوفر به همه زندگی ام پیچیده بود.
در رگ هایش ، من بودم که میدویدم.
هستی اش در من ریشه داشت،
همه من بود.
کدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟

 

"سهراب سپهری"

از مجموعه: زندگی خواب‌ها

نظرات 4 + ارسال نظر
دنیا جمعه 2 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 11:03 ب.ظ

هرکجاکه ...
زیبامثل تمام شعرهاشون
ممنون ازلینک

روزمرگی دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 09:04 ب.ظ http://ruzmarregi.blog.ir/

بسی زیبا:)

نیلوفر سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 01:36 ب.ظ

چه انتخاب زیبایی...همچون همیشه تحسین برانگیز و دلنشین..
درود و سپاس فراوان

پرستش سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:51 ق.ظ http://khoda15.blogsky.com/

سلام ...عالی بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد