کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

بهار فقط عطر تن توست

نه آمدن این

شکوفه هاى بادام

و نه عطر تازه هوا،

پرستو ها هم بى خود
شلوغش کرده اند
..!

بهار فقط

عطر تن توست ..!

 

"مهدى جوافشان"

نظرات 8 + ارسال نظر
دنیا پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 05:33 ق.ظ

مهدى جوافشان پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 03:28 ق.ظ http://mehdi-jv.blogsky.com/

درود جناب نیما عزیز و گرامى ، دوست بزرگوار من
سال نو مبارک ، سالى پر از عشق و شادى براتون آرزو مى کنم ،

سلام اقا مهدی عزیز
سپاس
سال نو بر شما نیز مبارک

سَروین یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 04:50 ب.ظ http://www.frozen-dream.blogfa.com

مغزم امانم را بریده!
دیوانه ام کرده است...!
درد میکند!

شوخی که نیست
من دو نفر را در مغزم جا داده ام...

خودم!
و یک کپی برابر اصل از تو!

و روزی 25 ساعت با او حرف میزنم
تا قانعش کنم که باید بازگردد!

مغزم درد میکند....
همین روزهاست که منفجر بشود!
میدانم!
دیگر آخرِ داستان من است...!

مگر یک مغز چقدر توان دارد؟

-غزل سلیمی-

●♥ محمد شیرین زاده ♥● یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 04:05 ب.ظ http://m-bibak.blogfa.com

وقتی

نه ، شعر توانست

تو را به خانه بر گرداند

نه ، هوای بهار

دیگر برای آمدنت

باید دلم را به چه خوش می کردم

جز همین

باران های پشت پنجره

آخر میدانی عزیزم

جایی خوانده ام

باران یعنی تو بر می گردی ...



((محمد شیرین زاده))

هویدا شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 03:49 ب.ظ http://hoveida2423.blogfa.com/

جدایے
تو برفتے و غمِ دل زَندم صدا ڪجایے به مرامِ غم امید است اگرم زند صدایے
مزنم به تیغِ زلفت ڪه مرا زمانه ام زد ز تو بے وفا تر از خود نَبُوَد به بے وفایے
به صلیبم اَر ڪِشانے نَرَهانَمَت ز جانم تو بیا و جان ستانم ڪه بُوَد به از جدایے
مَفِشان به دیده سرمه،مَفِڪَن به چهره طُره ز تو این مرا بُوَد بس ڪه یه رنگ و بے ریایے
به صلاه ظهر گِریَم ڪه سَرِ شبم بَرَد سیل عجبا ز ظهر تا شب ندمد ز من صدایے
به فلاڪتم ڪشاندے و ارادتت ڪشیدم زِ غمِ تو سوختم من به امیدِ آشنایے
عجبم ز دامِ عشق است و ز ڪردگارِ مردم ڪه ز بسڪه بے وفایند،نرود به دام پایے
همه حرفِ آخرش بود ڪه پس از منِ غریبه به علے قسم گدا هم نڪند تو را گدایے
بنشَست داغِ هِجرَت به هویتِ هویدا مگرت نگفته بودم ڪه مزن دم از جدایے
محمدرضا یعقوبے سورڪے (هویدا)
....
دوست عزیز اون شعره قبلی رو فکر کنم دوست نداشتید و نزاشتید اگراز این خوشتون اومده خوشحال میشم تو وبتون بزاریدنش
http://uupload.ir/files/kt9s_tdr_screenshot_۲۰۱۶-۰۳-۱۵-۱۱-۵۱-۵۴-1.png

●♥ محمد شیرین زاده ♥● شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 01:26 ب.ظ http://m-bibak.blogfa.com

امسال بهار فهمیدم با تقدیر نمی شود درافتاد

و با نگاه تو نمی شود درافتاد

و با آمدنت نمی شود درافتاد

این که در آغوش تو خوابت را می بینم

یعنی مدام در سرنوشتم راه می روی؟

امسال بهار فهمیدم وقتی کنار هم راه می رویم

بارانی از شکوفه های شکوه بر سرمان می بارد ..

امسال بهار ، برگ معجزه را از این عشق تغزلی

نشانت می دهم گل من!

و برگ برنده را از نگاهت می دزدم.

امسال بهار هزاره ی عشقم را با تو جشن می گیرم

و برای بودنت می میرم ..


((عباس معروفی))

●♥ محمد شیرین زاده ♥● شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 12:33 ب.ظ http://m-bibak.blogfa.com

دیگران می توانند

غم هایت را بشمرند.

اما فقط خودت می توانی

حاصل جمع شان را بفهمی.



عرفان صفرپور

نازنین.ی شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 11:12 ق.ظ http://aramgah-92.blogfa.com

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد