کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

دستت مثل یک شعر سیاسی گرم است

...

تنها تو وقتی صدا می زنی

نامم دهان به دهان می چرخد

ماه کامل می شود

و با ده انگشت می تابد.

بلبلی پشت سنگ می خواند

با رگه هایی از طلا.

 

دستت

مثل یک شعر سیاسی گرم است.

 

"غلامرضا بروسان"

 

از کتاب: مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است / انتشارات فرهنگ تارا / چاپ پنجم 1394

--------------------------------------


پی نوشت:

+ برای نمایشگاه کتاب امسال اگر بخوام شاعر و یا کتابی را معرفی کنم، کتابهای زنده یاد بروسان را به همه دوستان توصیه می کنم. نمایشگاه سال قبل کتاب "در آب ها دری باز شد" را گرفتم که یکی از بهترین انتخاب‌هایم بود و امسال هم کتاب "مرثیه ..." یکی از بهترین‌هاست. از انتشارات تارا خبر ندارم اما من این کتاب را از غرفه نشر مروارید تهیه کردم.

++ البته هنوز فرصت نشده خیلی از کتابهایی را که خریدم ورق بزنم. اما کتاب بروسان اگر بهترین نباشد، قطعا یکی از بهترین‌هاست.

+++ سایر آثار منتشر شده و زندگی نامه غلامرضا بروسان: اینجا


نظرات 3 + ارسال نظر
حمید میرمعزی شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1400 ساعت 02:26 ق.ظ

عرض سلام.
با کلیت و تمامیت وجودم برای دیدگاه و اعتقاد شما احترام قائلم. اما نمیفهمم که چه ویژگی یا تناسب و یا ژرف اندیشی خردمندانه ایی در کتاب «درختی که ....» یافته اید که آنرا بهترین اکتشاف خویش اعلام میکنید. گاهی که با چنین دیدگاههایی «که کم هم نیستند» مواجه میشوم, در عاقلانه اندیشیدن خود شک میکنم. و باخود میگویم: حتما ایراد از قوه درک و استنباط من است که این مضامین را چنین سطحی و عامیانه و فاقد ارزش می پندارم. و یا اینکه: راستی شاعر شدن اینقدر آسان است؟ آیا اگر یک جمله روزمره بسیار پیش پاافتاده را با جابجا کردن چند کلمه نوشتیم, شعر سروده ایم؟ نه وزن و آهنگی نیاز داریم, نه حتی فلسفه و دانشی و نه شناخت و وقوفی اندک از مناسبات هستی و جزئیات آن. حتی لازم نیست گرامر و دستور زبان بلد باشیم. همین که بتوانیم درحد و اندازه یک شاگرد کلاس سوم یا چهارم بنویسیم و بخوانیم, کفایت میکند! حتی خط و ربط خوش هم بکارمان نمیآید. به لطف خدا و مرحمت انقلاب هم پول فراوان داریم و با اشاره حاجی هم بدون نوبت چاپ میکنیم و بعدش هم دوباره و سه باره و ده باره. چه اهمیتی دارد که کتابها در زیرزمین خانه انبار شده؟ مهم اینست که جار بزنیم و بگوییم کتاب ما آنقدر خوب بوده که به جاپ یازده و دوازده و بگیر تا آخر رسیده. تا کور شود هرآنکه نتواند دید! خوشبختانه هیچکس هم نمیتواند, یعنی اجازه ندارد ایراد و اشکالی از ما طرح کند. چون فورا خواهیم گفت: شما هر برداشتی از این هنر ناب میتوانی داشته باشی ولی حق نداری مرا مورد پرسش قرار دهی که ذات هنر مدرن متعهد به پاسخگویی نیست!
اگر با پاسخ خود بنده را ازاین برزخ رها سازید, از پیش سپاسگزار شما خواهم بود.
ممنون

سلام
خب من فکر میکنم که شعر خصوصا شعر سپید که در قید و بند اصول و قواعد خاصی نیست، یک مقوله کامل سلیقه ای هست و کتابی یا شاعری موفقه که بتونه نظر عموم یا تعداد زیادی از اهالی شعر (عوام و نه حتما خواص) رو به خودش جلب کنه.
بنظرم شما نباید شاعرانی چون زنده یاد بروسان رو با قالبهای سخت گیرانه و تخصصی بسنجید.
این کتابها و این شاعران کاملا باید حسی بهشون نگاه بشه. خصوصا با قالب های نسل جدید و جوان جامعه.
ممنون از حسن توجه شما

شیدا یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 11:56 ب.ظ

یک شعر از آقای غلانرضا بروسان یادمه که نمی تونم پیداش کنم.لطفا کمکم کنید..." پشت غرور قهوه ای میز صبح زود....درست میان شعر و عسل عاشقت شدم "

محمد شیرین زاده سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 03:26 ق.ظ http://m-bibak.blogfa.com

قشنگ بود

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد