کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

قول دادم 7 - نزار قبانی

بهت قول دادم فورا تمامش کنم
اما وقتی دیدم قطره‌های اشک از چشمانت فرو می‌غلتند
دستپاچه شدم
و آنگاه که چمدان‌ها را روی زمین دیدم
فهمیدم که تو به این سادگی‌ها قابل کشتن نیستی
تو وطنی
تو قبیله‌ای
تو قصیده‌ای پیش از سروده شدن
تو دفتری تو راه و مسیری
تو کودکی هستی
تو ترانه‌ی ترانه‌هایی
تو ساز و آوازی
تو درخشنده‌ای
تو پیامبری.

"نزار قبانی"

نظرات 1 + ارسال نظر
X شنبه 10 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 03:24 ب.ظ

یه شعر زیبا از زنده‌یاد فریدون مشیری تقدیم به آقا نیما و همهء دوست‌داران "کوچه باغ شعر"...
فقط نمی‌دونم اسم شعر چیه و از کدوم کتاب هستش...
اگه می‌دونید ، ذکر کنید خوشحال میشم...

میانِ جانِ دو انسانِ چنین به هم نزدیک ، چقدر فاصله؟...
آخر چقدر فاصله؟...
آه...
چقدر ماندن در هالهء تبسم و شَرم؟...
چقدر بودن در پردهء سکون و نگاه؟...
چقدر؟...
چقدر؟...
چقدر دوری از آفتابِ آن لبخند؟...
چقدر محروم از سایه‌سارِ آن گیسو؟...
چقدر باید سر کرد بی نوازشِ او...
چقدر؟...
چقدر؟...
چقدر به اصطکاکِ دل و سنگ گوش دادن‌ها؟...
به حکمِ مُبهمِ تقدیر سر نهادن‌ها؟...
بشر چقدر به درمانِ عشق درمانده‌ست...
مگر چقدر از این عمرِ بی‌ثمر مانده‌ست؟...
مگر چه کاری خوشتر زِ دوست‌داشتن است؟...
مگر که عشق گناهی برای مرد و زن است؟...
چقدر باید بر این گناه تاوان داد؟...
چقدر باید خاموش ماند تا جان داد؟...
چقدر پرسه زدن در خیال با اندوه؟...
چقدر صبر؟...
چه صبری... به سهمگینیِ کوه...
چقدر سرخ شدن زیر تازیانهء شوق؟...
چقدر بی تو نشستن در این سکوت و ستوه؟...
چقدر بی تو به دنبالِ خویش گَردیدن؟...
کویرِ حوصله را با تو درنَوَردیدن؟...
میانِ جانِ دو عاشقِ چنین به هم نزدیک...
چقدر باید مشتاق ماند و ماند صبور؟...
چقدر باید نزدیک بود و از هم دور؟...
چقدر؟...
چقدر؟...
(زنده‌یاد فریدون مشیری ۱۳۰۵/۶/۳۰ - ۱۳۷۹/۸/۳)

سلام و سپاس

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد