بی من چگونه ای؟
کسی هم هست که آوارگی اش را
به شانه های پهن تو بسپارد
و بگوید دوستت می دارم؟
من اما روی شانه ای تو آوار نمی شدم
پرنده می شدم.
و پرنده ای که هر شب
خواب آوازهای بی سر خود را می بیند
دلبستگی اش به صیاد خود
بی قید و شرط و واقعی تر است.
"فرنگیس شنتیا"
از کتاب: تو به روایت دهان دوخته من
نام شعر: اندوه
می خواهم بگویم دوستت دارم
جمله ای که هیچوقت کهنه نمی شود
مانند زیباییِ لبخندت
مانند رنگ چشمانت که هیچوقت از مد نمی افتد
می خواهم بگویم دوستت دارم
لحظه به لحظه
حافظهام یاری نمیکند
نمیدانم چرا
نمیدانم از کِی
اما خیلی وقت است
این دوستت دارم ها
روی ذهنم انباشته شده.
دیهور انتهورا
«تو را میخواهم»
برای پرسهزدنهای شب عید
نشان کردن یک جفت ماهی قرمز ،
تو را میخواهم برای صبح
برای ظهر، برای شب
برای همهی عمر...
#نادر_ابراهیمی
درود عالی وغم انگیز