کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

ای در دل من نشسته بگشاده دری - مولانا

ای در دل من نشسته بگشاده دری

جز تو دگری نجویم و کو دگری

 

با هرکه ز دل داد زدم دفعی گفت

تو دفع مده که نیست از تو گذری

 

"مولانا"

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن حسینخانی سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 02:13 ب.ظ

من در مسیر تو زندگی می کنم
و بی آنکه چیزی گفته باشم
فهمیدی من را
"و هر کس که من را بفهمد
من را می آفریند"
مرگ برای تو
با شکوه تر از زندگیست

من در مسیر تو زندگی می کنم و
رودخانه ای که خودکشی می کند
آبشار می شود
روخانه ای که به سد می رسد راکد

محسن‌حسینخانی

آهسته می گویم دوستت دارم
و دوست داشتنت
زندگی ام را شیرین کرده

دوست داشتن تو
باغ زرد آلوست

آهسته می گویم دوستت دارم
تا چیزی در دلت نشکند
می دانم زرد آلوهای شیرین
گاهی هسته های تلخی دارند

محسن حسینخانی

در جانم رسوب کرده ای و
من لب به جز تو
نمی گشایم

خیال می کنند می توانند
تو را کم کند از من
نمی شود کمت کنند از من
تمام عمر من رمضان و
دوست داشتن تو
ربّنای شجریان


محسن حسینخانی

زندگی جاده ای طولانی بود
تو اگر نبودی
برمی گشتم
تو اگر نبودی پشیمان می شدم
دوست داشتن تو
تک درختی بود
در این راه
و من به سایه ی تو محتاج بودم
محسن حسینخانی

وقتی هستی
کوه خورشید را دو دستی
بالا می اندازد
و تا شب بازی می کند
بعد ماه می آید
اگر روبه پنجره باشد رویت
کامل می شود
اگر رو به من نیم رخ...
و اگر سر خم کنی
هلال ...
وقتی نیستی اما
کوه دلش می گیرد
ابرها از دلش بالا می آیند
یا بغض می کند
یا گریه
و ماه ناپدید می شود

محسن حسینخانی

می خواهمت
مثل رقصی کُردی
تو دست هایم را بگیری
من گام هایم را
با تو هماهنگ کنم
محسن حسینخانی
*

زندگی با تو
مثل رودخانه ای زلال است
و دست هایت دو غزل آل آلا رنگین کمان
دست های من خالی بودند
تو آمدی
و من نمی دانم
چگونه می شود
از آب گل آلود ماهی گرفت!
محسن حسینخانی

دامن گلدارت را
به بند رخت می سپاری
چکه
چکه
بهار می آید
محسن حسینخانی
*

من خوب بودم
اما هیچکس نمی فهمید این را
تو آمدی
و همه چیز معلوم شد

من ترانه ای ناب بودم
ترانه ای عاشقانه
ترانه ای که فقط با صدای تو
قشنگ می شد

#محسن_حسینخانی
*
کشف کرده اند
که زمین به دور خورشید می گردد
و ماه به دور خودش!
حالا عیب ندارد
ماه به دور خودش هم بگردد
عیب ندارد که تو مغروری
مهم این است که کشف کنند
من سیاره ای هستم که به دور
ماه می گردم
محسن حسینخانی
*

تو را دوست داشتم و
می ترسیدم از حرف های فلسفی
از اینکه رویا وقتی به واقعیت برسد خراب می شود
و دوست داشتن از دور قشنگ تر است

تو را دوست داشتم
و تمام کتاب های فلسفه را آتش زدم
تا از واقعیت فرار کنم
نمی دانستم
توتنها واقعتی هستی
که به رویا ختم می شود

محسن حسینخانی
*
تو در همه چیز تاثیر داری
در کلمات من
که تا عطر تو نباشد
شعر نمی شود
در تورم
وقتی هرچه بر تن می کنی
قیمتش بالا می رود

خشکسالی هم تقصیر تو بود !
باران قهر کرد
آن روز که تو با چتر بیرون زدی
و نگذاشتی گونه هایت را ببوسد


محسن حسینخانی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد