کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

خرم آن روز که بازآیی - سعدی

خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید:

آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم.

"سعدی"

متن کامل شعر در ادامه مطلب  

عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم

شاکر نعمت و پرورده احسان بودم

 

چه کند بنده که بر جور تحمل نکند

بار بر گردن و سر بر خط فرمان بودم

 

خار عشقت نه چنان پای نشاط آبله کرد

که سر سبزه و پروای گلستان بودم

 

روز هجرانت بدانستم قدر شب وصل

عجب ار قدر نبود آن شب و نادان بودم

 

گر به عقبی درم از حاصل دنیا پرسند

گویم آن روز که در صحبت جانان بودم

 

که پسندد که فراموش کنی عهد قدیم

به وصالت که نه مستوجب هجران بودم

 

خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید

آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم.

"سعدی"

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیرا بانو جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:38 ق.ظ

زن که باشى؛
نمیتوانی موقع غمت به خیابان بروی!
سیگاری آتش بزنی!
و دود شدن غم هایت را ببینی!
زن که باشى
غمت را پنهان میکنی
پشت نقاب آرایشت!
و با رژ لبی قرمز!
خنده را برای لبهایت اجباری میکنی!
آنوقت همه فکر میکنند
نه دردی هست
نه غمی ..
و تنها نگرانیت
پاک شدنِ رژ لبت است.
زن که باشى
مردانه باید غم بخوری...

سیمین بهبهانى

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد