کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی - سعدی

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

"سعدی"

منبع عکس: https://seenartshop.ir/product-427-10

متن کامل شعر در ادامه مطلب  

 

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

 

شیراز در نبسته‌ست از کاروان ولیکن

ما را نمی‌گشایند از قید مهربانی

 

اشتر که اختیارش در دست خود نباشد

می‌بایدش کشیدن باری به ناتوانی

 

خون هزار وامق خوردی به دلفریبی

دست از هزار عذرا بردی به دلستانی

 

صورت نگار چینی بی خویشتن بماند

گر صورتت ببیند سر تا به سر معانی

 

ای بر در سرایت غوغای عشقبازان

همچون بر آب شیرین آشوب کاروانی

 

تو فارغی و عشقت بازیچه می‌نماید

تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی

 

می‌گفتمت که جانی دیگر دریغم آید

گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی

 

سروی چو در سماعی بدری چو در حدیثی

صبحی چو در کناری شمعی چو در میانی

 

اول چنین نبودی باری حقیقتی شد

دی حظ نفس بودی امروز قوت جانی

 

شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه خواهی

گر بی عمل ببخشی ور بی‌گنه برانی

 

روی امید سعدی بر خاک آستان است

بعد از تو کس ندارد یا غایة الامانی.

 

"سعدی"

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد