کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

کوچه باغ شعر

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام» - شعر کلاسیک، شعر نو، شعر سپید، شعر جهان ...-

توی این خانه کسی بعد تو - مهسا تیموری

توی این خانه کسی بعد تو تنها مانده
دهن پنجره از رفتن تو وا مانده


قاب عکسی شده این پنجره و رفتن تو
مثل یک منظره در حافظه اش جا مانده


چمدان بستی و هنگام خداحافظی ات
"دوستت دارم" ِ تلخ تو معما مانده


چندتا عکس و دو خط نامه و یک دفتر شعر
تکه هایی است که از روح تو این جا مانده


بی تو تقویم پر از خاطره های خوشمان
زیر لب گفت فقط روز مبادا مانده


از تو یک روح مسافر که پر از خاطره هاست
از من اما جسد یک زن تنها مانده.


"مهسا تیموری"

درباره شاعر: مهسا تیموری، متولد ۱۳۶۳، کرمانشاه است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی است. مجموعه‌ غزل این بانوی شاعر، با عنوان «فقط» در سال ۹۵ با همکاری نشر شانی به چاپ رسید.

جانا دلم ز درد فراق تو - اوحدی مراغه ای

جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت

آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟

"اوحدی مراغه ای"

متن کامل شعر در ادامه مطلب  

ادامه مطلب ...

ای ز غم فراق تو - عراقی

ای ز غم فراق تو جان مرا شکایتی

بر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتی

 

گر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظر

ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی

 

"عراقی"

چگونه با تو از چمدان سخن بگویم - گروس عبدالملکیان

چگونه با تو از چمدان سخن بگویم؟!
در را که باز کنم
دو فنجان کنار هم نشانده ای
وعطر چای
مرا میبرد
به دست های تو
به ساعت چهار
به آن فکر کوچک
که برخیزی و
دلتنگی ات را در قوری گل سرخ دم کنی...
در را باز می کنم
عطرها مرده اند
بر میز کاغذی است که بر آن نوشته ای:
"
چگونه با تو از چمدان سخن بگویم؟"

"گروس عبدالملکیان"


برگرفته از کانال شعر استاتیرا

@aastatira

چشمی به رهت دوخته ام - شهریار

چشمی به رهت دوخته ام

باز که شاید

بازآئی و

برهانیم از چشم به راهی.

 

"شهریار"

-------------------------------------

 

متن کامل شعر در ادامه مطلب

  ادامه مطلب ...

بیا که در غم عشقت - سعدی

بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو

بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو

 

پیام دادم و گفتم بیا خوشم می‌دار

جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو

 

"سعدی"


------------------------------------

 

متن کامل شعر:

 

بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو

بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو

 

شب از فراق تو می‌نالم ای پری رخسار

چو روز گردد گویی در آتشم بی تو

 

دمی تو شربت وصلم نداده‌ای جانا

همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو

 

اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا

دو پایم از دو جهان نیز در کشم بی تو

 

پیام دادم و گفتم بیا خوشم می‌دار

جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو

 

"سعدی"


برگرفته از کانال: باران دل

@baran_e_del

اگر بدانی وقتی نیستی - عباس معروفی

اگر بدانی وقتی نیستی

چقدر بیهوده ام

تلخم، خرابم و هیچ 

اگر بدانی فقط ...

هیچوقت نمی روی 

بانوی زیبای من

حتی به خواب ...

 

"عباس معروفی"

عطر تو تراود مگر از بسترم امشب

عطرِ تو تراود مگر از بسترم امشب

کاین گونه گریزان شده خواب از سرم امشب

 

بیدار نشستم که غمت را چو چراغی

از شب بِسِتانم، به سحر بِسپُرم امشب.

 

"زنده یاد حسین منزوی"

 

-----------------------------

 

متن کامل شعر:

 

عطرِ تو تراود مگر از بسترم امشب

کاین گونه گریزان شده خواب از سرم امشب

 

چون تشنه پس از وصلتِ دریا و چه کوتاه

از هر شبِ دیگر تک و تنهاترم امشب

 

بیدار نشستم که غمت را چو چراغی

از شب بِسِتانم، به سحر بِسپُرم امشب

 

این گونه مضاعف شده ظلمت که من ای دوست

از دولتِ یادِ تو شبی دیگرم امشب

 

ای کاش پَری وار فرود آیی از آفاق

یا آن که دهد سِحرِ تو بال و پرم امشب

 

تا پیش تر از آن که شوم سنگ در این شب

رختِ خود از این مهلکه بیرون برم امشب

 

اشکت چه شد ای چشم! که آن برقِ شهابی

شعری شده آتش زده در دفترم امشب

 

"زنده یاد حسین منزوی"

به بدرقه ات

به بدرقه ات

من آب ریختم

و هنگامى که رفتنت را تماشا مى کردم

دیدم تمام درختان کوچه

وقتى از کنارشان رد مى شوى

پشت پایت برگ مى ریزند

و تمام پرندگان زمین

وقتى از مقابل شان مى گذرى

پر مى ریزند

 

تو رفتى...

همه تنها شدیم

من

درخت ها

پرنده ها ...

 

"علیرضا روشن"

 

برگرفته از کانال: دیوارنامه

@DivarNaMeH1358

از نبودنت حالم خوب نیست

چرا فلسفه ببافم؟
ساده بگویم:

از نبودنت حالم خوب نیست..!

 

"نگین رزاقی"



ای در میان جان‌ها

ای در میان جان‌ها، از ما کنار تا کی؟

مستان شراب نوشند، ما در خمار تا کی؟

ما کشتگان عشقیم، بر خاک ره فتاده

ما را چنین گذاری، در رهگذار تا کی؟

 

"شاه نعمت الله ولی"

 

برگرفته از کانال:

@baran_e_del


چنان مشتاقم ای دلبر


چنان مشتاقم

ای دلبر به دیدارت

که از دوری

برآید از دلم آهی

بسوزد هفت دریا را.

 

"سعدی"

 

 

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر


ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا

به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را

 

مراد ما وصال توست از دنیا و از عقبی

وگرنه بی‌شما قدری ندارد دین و دنیا را

 

"سعدی"


جای تو خالی ست

جای تو خالی ست!

در تنهایی هایی که مرا 

تا عمیق ترین دره های بی قراری

 می کشانند 

جای تو خالی ست 

در سردترین شبهایی

که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...

جای تو خالی ست 

در دریغ نا مکرری

که به پایان رسیدن را فریاد می کنند 

جای تو خالی ست 

در هر آن نا کجایی!

که منم ...


"حمید مصدق"


برگرفته از کانال

@baran_e_del


جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح

جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح

باشد که چو خورشید درخشان به درآیی

 

چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت

کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی

 

در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد

وقت است که همچون مه تابان به درآیی

 

بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی

تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی.

 

"حافظ"


متن کامل شعر در سایت گنجور