...
کاش غیر از من و تو
هیچ کس باخبر از ما نشود
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود.
"افشین یداللهی"
در من کوچه ای است
که
با تو در آن نگشتم
سفری
است
که
با تو هنوز نرفته ام
روزها
و شب هایی است
که
با تو به سر نکرده ام
و
عاشقانه هایی
که
با تو هنوز نگفته ام ...
"افشین یداللهی"
یا (راحمه باقی پور)
منبع: نت
پی نوشت: این شعر در فضای مجازی هم به نام "افشین یدالهی" و هم به نام خانم "راحمه باقی پور" (از سریال شهرزاد) منتشر شده است.
اما برای هیچ کدام از اینها من هیچ منبع معتبری نیافتم! در صفحه خانم باقی پور در سایت شعر نو هم این شعر رو ندیدم.
بقیه در ادامه مطلب
برایم شعر بفرست
حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو می گویند.....
می خواهم بدانم
دیگران که دچار تو میشوند
تا کجای شعر پیش میروند
تا کجای عشق
تا کجای جاده ای که من
در انتهای آن ایستاده ام!
"افشین یداللهی"
برگرفته از کانال:
@baran_e_del
از مرگت
ناراحت نمی شوم!
اگر قرار باشد
پیش من
که پیش از تو رفتم
بیایی...
"افشین یداللهی"
چه کسی می توانست
مثل من
تو را
توصیف کند؟
این شعرها، تویی
تقصیر من نیست
اگر تو
ذاتا ممنوعه ای
بگذار اجازه ی چاپ ندهند
شعرهایی که برایت گفتم
در حافظه ی مردم
منتشر خواهد شد
و جاودانگی
جاودانگی ست
چه در تاریخ
چه در یک دفترچه
همه ی تو
جز نامت
در این شعرهاست
یک روز
همه
"تو" را خواهند شناخت
و اگر هم نشناسند
به "تو"ی این شعرها
حسادت خواهند کرد.
"زنده یاد افشین یداللهی"
از کتاب: مشتری میکده ای بسته / انتشارات نگاه
این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه
"افشین یداللهی"
+ روحش شاد و یادش گرامی باد.
ایران …
فدای اشک و خنده تو
دل پر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده تو
رهایی رمنده تو
ایران …
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بینشانی
که پای درد تو نشستند
کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد
که جان من فدای ایران …
تو ماندی و زمانه نو شد
خیال عاشقانه نو شد
هزار دل شکست و اخر
هزارو یک بهانه نو شد
ایران …
به خاک خسته تو سوگند
به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من
به شادی تو خورده پیوند
به شادی تو خورده پیوند
ایران …
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقانه بینشانی
که پای درد تو نشستند
که پای درد تو نشستند
"افشین یداللهی"
----------------------------------------------
+ دانلود آهنگ ایران (تیتراژ ابتدایی سریال معمای شاه) با صدای سالار عقیلی
پ.ن: بسیار زیباست این آهنگ. شعر زیبای افشین یداللهی همراه با تنظیم عالی بابک زرین و صدای خوب سالار عقیلی اثری ماندگار رو خلق کرده.
ایران به آتش میکشد خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان میدهد مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی در مرگ رویینتن شده
مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده
ایران پر است از عاشقان، این گنجهای بیشمار
مرزیست پر گوهر ولی، با رنجهای بیشمار
در بند بنشانم ولی از بندها آزاد شو
قلب مرا ویران کن با خون من آباد شو
ما قرنها پای وطن پیدا و پنهان ماندهایم
ما پای فرهنگی کهن با نام ایران ماندهایم
ایران به آتش میکشد خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان میدهد مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی در مرگ رویینتن شده
مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده
ایران پر است از عاشقان، این گنجهای بیشمار
مرزیست پر گوهر ولی، با رنجهای بیشمار
"افشین یداللهی"
------------------------------------------------------------
+ دانلود تیتراژ پایانی "سریال معمای شاه" با صدای سالار عقیلی
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود وُ نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو، نه آتشی وُ نه گِلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسوی یقین، شاید کمی هم کیشتر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود.
"افشین یداللهی"
-----------------------------------------------
+ دانلود آهنگ "مدار صفر درجه" با صدای علیرضا قربانی
روزی که برای اولین بار
تو را
خواهم بوسید
یادت
باشد
کارِ
ناتمامی نداشته باشی
یادت
باشد
حرفهای
آخرت را
به خودت
و همه
گفته
باشی
فکرِ
برگشتن
به
روزهای قبل از بوسیدنم را
از سرت
بیرون کن
تو
در
جاده ای بی بازگشت قدم می گذاری
که
شباهتی به خیابان های شهر ندارد
با
تردید
بی
تردید
کم می
آوری...
"افشین یداللهی"